من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

کیف

ببین اقاهه ی کیف فروش!

سه هفته است میام همین کیفو قیمت میکنم ۱۵۰۰ تومن نمیاریش پایین!ای بابا سه هفته!ببین کسی نمیخره!

منم که پول زور نمیدم!

اگه او لا کوسته سیاهه رو تخفیف دادی دادی و گرنه صبر میکنم حراج بزنی!


Don't climb aboard unless you know you are getting on the express bus.

اینو تو یک فال اینترنتی به ما گفتن!!

جاستین بیبر

۱۵ سالشه!الان اهنگ baby تو صدر جدول دانلود هاست!و از ۱۲ سالگی شروع کرده به خوندن!

باید بگم صداش خوبه اما یک چیزی تو اهنگه کمه!حالا که قشنگ گوش دادم!

به نظرم معنی همه کلمه ها رو نمیدونه!

اون قسمتی که میگه: down down down!

احتمالا تا حالا خورد شدن به خاطر عشقو تجربه نکرده!و گرنه اینقدر بی تفاوت نمیگفتش!

جالبیه این اهنگا اینه که بعضیاشون صحنه هایی از زندگی روتوصیف میکنن که شاید همه تجربه کرده باشن و این که میفهمی یکی یه جایی تو این دنیا یک روزی مثل تو بوده احساسش به ادم روحیه میده!این که خواننده بتونه حسومنتقل کنه مهمه!

خود اهنگ عالیه!و من لایریکسشو خیلی دوس دارم!غیر همین قسمتش!


البته این تنها اهنگیه که ازش گوش دادم!و برای همین اینو به حساب بی تجربه بودنش گذاشتم!

سایت بی شخصیت



چه طور میشه که یک سایت با شخصیت دانلود اهنگ از آوریل چیزی نمیزاره؟

ها!

عید

سال نو شد!

چهارشنبه سوری

خب دیگه!رسم به این قشنگی!

چشه بچه مگه؟


یادمه کوچیک که بودم همه میرفتیم خونه مادر بزرگم.عمه ها و ما معمولا!

تو حیاطشون اتیش درست میکردیم!پشت سر هم سه تا!سه تا اتیش بزرگ که جمع کردن و برپا کردنش کار مامانو پسر عمه ام بود.هیچ وقت مامان نذاشت من توشون الکل بریزم!


سیب زمینی هم مینداختیم تو اتیش.هر کی تا اخر میموند تو حیاط سیبزمینی ها رو ورمیداشت!

معمولا هم هوا بارونی بود یا برفی!

الان دیگه هواهم بی رگ شده!تو اون سرما اتیش درست کردن خیلی خوش میگذشت!


الان که عکسارو نگاه میکنم!

یکی از عمه هام فوت کرده!یکی رفته خارج!یکی هم باهاشون قطع رابطه کردیم اصلا!

مادربزرگمم فوت کرده!دیگه از اون موقع یعنی اول راهنمایی هیچ چهارشنبه سوری به من خوش نگذشته!

میشه  هفت سال!کلی خاطره از این روز دارم!داداش کوچیکم تو همین روزا به دنیا اومد!

اون عمه ای که ذکر خیرش بود!چهلمش تو همین روز بود!(من پنجم دبستان بودم)


الان داریم با برادرم میریم بیرون!البته مثل قبلنا نمیشه اما یاداوریش بد نیست!(پسرا چسبیدن ول نمیکنن!)

بیشتر دلم میگیره اما بچه ها چیزی از قدیما یادشون نیست!نمیدونم به چیه اینا دلشون خوشه!

اون یکی عمه ام امروز صبح زنگ زد از کانادا میدونم اونم دلش تنگ شده!

خیلی وقته که نه عید نه شب یلدا نه هیچ جشنی ندارم!