من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

طوفان وسط تابستون را دوس میدارم

یاسیکا رو پله های یک خونه بزرگ نشسته!

و داره بارون میاد و تگرگ و...خیال ندارم خیس شم!

کسی از تو کوچه نمیتونه ببینتم چون درخچه های کنار خیابون خیلی پر شاخ و برگن!فقط جلوی خونه دیده میشه!

یک کم جلوتر یک ماشین واستاده! 405!

پسر توش خیلی بچه است و داره منو میپادایک بار رد شده بود!

دور زدو برگشته تو دید من توقف کرده!

رومو برمگردونم طرف خونه انگار ندیدمش!

خونه خیلی قشنگیه!

سر نبشه و سفیده!

کلی پله داره که به یک دره بزرگ میرسه!همینطوری که دارم بهش نگاه میکنم یک چیزی سر جاش نیست کلی کاغذ تبلیغاتی رو زمین ریخه و همچنین لای در!خیلی هم پله ها کثیف و خاکین!!

کسی که همچین جایی زندگی میکنه احتمالا باید تمیز نگه دارتش!

فکر کنم خونه خالیه!زنگ در قدیمیه!نصف پلاک هم کنده شده!احتمالا خونه خالیه!

دوس ندارم به جنازه و مرده ها فکر کنم!از روی ایفون میشه حدس زد خونه 5 6ساله خالیه!

هر وقت از جلوش رد میشدم همیشه میگفتم خونه قشنگیه از این تیپ خونه ها حوشم میاد دوبلکس با در بزرگ و سر نبش!یک دونه اینجوریشو واسه خودم میسازم یک روز!

اگه شب بود شاید یک کم میترسیدم!و به جنازه یک پیرمرد فکر میکردم!و کلی اسباب قدیمی و عتیقه مبل های بزرگ و احتمالا پر از تار عنکبوت!

گیاهای کنار پیاده رو هم همینطور از کنار جدول زدن بیرون!کسی مراقبشون نیست احتمالا!

دلم واسه خونه سوخت !

خیلی تنهاست!از این به بعد میام بهت سلام میکنم دوستم!



 

نظرات 1 + ارسال نظر
خانوم معلم پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ق.ظ http://www.anaaa.blogfa.com

موفق باشد انشاالله

"گل"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد