من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

شماره !!!ده!

ما اومدیم!!

.

.

.



خونه جدید دیگه!!!(ایکون یاسی چپ چپ نگاه میکند)

ادرسش اینه:

خیابان .....کوچه .......پلاک.....!شماره تلفن........(یادداشت کردی؟)

.

.

.

(ایکون یاسی زبان درازی میکند!)

..

.

.

.

.


دیروز صبح که بیدار شدم برم دانشگاه

بعد از چک کردن اینکه همه همسایه ها رفتن بیرون

وارد حیاط شده!و به سمت در رفتم که:

.

.

.روی در فقط یک دکمه قرمز داشت که روش نوشته بود close !!

خونه سیستم ضد خروج داشته و به من نگفته بودن!!!(ایکون یاسی در حیاط حبس شده است!!)


نامبر ناین!

یاسی رانندگی یاد میگیرد!!




ما همراه با برادر گرام در ماشین میشینیم!(گفتیم قبل از اینکه ابرو خودمان را جلو بقیه نااشنایان ببریم اول رو اعصاب برادر گرام(ب.گ.) ازمایش کنیم!!!)

بعد از گرفتن دستور العملهای کامل:

در حالی که عرق تمام صورتمان را گرفته و فرمون را برای حفظ جان عزیز چسبیده ایم,

ماشین را روشن کرده!ترمز دستی را پایین اورده و کلاج را بالا اورده و با شتاب 50m/s*۲ حرکت میکنیم سپس بعد از دو متر با همین شتاب میخکوب میشویم!!

.

.

.


این عملیات چند بار تکرار میشود!!

و تمام اعضا و جوارح از دهانمان خارج می شود!!

.

.

.

..برای اینکه جیغ های ب.گ را نشنویم صدای اهنگ را بلند کرده!!



به علت انجام حرکات موزون هنگام رانندگی راننده و کمک راننده کاملا بیهوش اند!!

بعد از بازیابی سلامتی اخبار جدید را جویا شوید!!



چهار

سر کلاس :

درس تمام شده تقریبا-

 یکی از بچه ها به استاد یک چیزه میگه!

.

.

.

ما حدس میزنیم در مورد امتحان هفته دیگهست!

حدس میزنیم فقط چون اینقدر سرو صدا ست که...


لب خوانی هم بلد نیستیم ..


یکی داد میزنه:بله بله!


.

.

.


بله!با دو تا کلمه یک امتحان یک هفته عقب افتاد!!!

گزینه های احتمالی:

۱.امتحان اصلا از اول قرار بوده هفته دیگه برگزار بشه!من نمیدونستم!

۲.استادها موجودات حرف گوش کنی هستند!

۳.بعضی دانشجویان حق اب وگل دارند!

۴.بعضی دیگر از دانشجویان هیچ حقی ندارند!اونهایی که دارند نباید پاسوز انهایی که ندارند بشن که...


استغفرالله چه حرفایی میزنی .....


۵.تازه شانس اوردی که فهمیدی عقب افتاد برو خدارو شکر کن همینم فهمیدی اگه میرفتی سر جلسه بعد اونجا سوسک میشدی خوب بود! ها؟ها؟



--------------------------------------------------------------------

پ.ن:فکر نکنین اپ الکی میزارم وبلاگم پر شه!!

سه

امروز در حالی که سوییشرت مورد علاقه مان را پوشیدیم میریم دانشگاه!!!


.

.

در مسیر یک عدد چاله عمیق اب میبینیم!!

با یک جهش عظیم به سلامت از روی چاله می پریم ......


و روی یک بته خار خراب میشیم!!!

سوییشرتم از دو جا پاره شد!!


پست شماره2

ما داریم اسباب کشی میکنیم!!!


کجا؟ کی؟

من نمیدونم !!

جالبیش اینه که کسی فکر نمیکنه بایدمنو در جریان بزاره!!


تازه اینم که داریم میریمو شانسی فهمیدم!

چه جوری؟

چون عصر که از دانشگاه میومدم خونه خونه خالی نبود مثل اینکه وقت نشده بود وسایلو ببرن!

فقط همه رو گذاشتن تو جعبه!!!!

بعد هم که میپرسم کجاست اونجا؟میگن نزدیکه, تو یک ربعه* با اتوبوس میرسی!!!!!!!!

خونهه اون سره شهره حداقل روزی ۴ ساعت تو راه خواهم بود!!دو ساعت رفت دو ساعت برگشت!


باید برم گواهینامه بگیرم!!(با استعداد خدادیه من تو زمینه اگه زنده بمونم با مدرک دانشگاه با هم می گیریمش!)

....................................................................................

*یک ربع منظور با سرعت ۰.۹سرعته نور اگه بری شاید یک ربع طول بکشه!!یا یک ذره کمتر!!!