ماجرای اون اقای حسود پایینی رو داشتین!
خب تو انجمن دانشگاه تو جواب یکی از پستها نوشته بود که درسو برداشته و کلی پز داده بود!
منم حس فریندشیپم گل کردو کوبیدمش به دیوار!
بعد همون جا یادم اومد حالا کسی که ازش دفاع کردم عملا خودش خیلی نامرده و به من نگفته بود که می خواد بره سر این کلاسا!
حالا باید برم دست دشمن را بفشارم که دشمن دشمن من دوست من است!