من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

۱۴

عمرا اگه به پای خودم برم مجلس روضه خونی!


اصولا یک ده سالی هست که اینجور جاها نرفتم!(یعنی از وقتی که به سن کمال عقل رسیدم!!)

اما چون صاحبخانه ادم مهمی بود که مثل اینکه نمیشده دودرش کرد!و تازه شخصا زنگ زده بود که حتما دختر خانم را هم بیاورین!(......)



خب مامانم منو امروز کشون کشون برد!و گفت آش هم میدن!

البته آش هم زیاد دوس ندارم اما خب با توجه به پایین اومدن سطح هنر و ذوق اشپزی احتمالا در سالهای دور رنگ این چیزا رو نمیبینم و هر آن ممکنه منقرض شه این هنر والا پس بهتره تا هست استفاده کنم!

کنکورم ندارم که به بهونش بمونم خونه پس اجبارا میریم روضه خونی شاید شیرینی خوشمزه ای دادن!

از این مراسم همین قدر بدونین که یک ملت پیرزن با عروس و نوه هاش (که هنوز به سن عقل نرسیدن و یا اینکه به زور آورده شدن)میان مجلس!همه سر تا پا سیاه میپوشن!

به دلایل مرگ بابا ننه صاحبخونه و فوت و شهادت حسین حسن تقی نقی عموی خاله بزرگ دختر عمه کوچیکه و..........دور هم جمع میشن!

مثل اینکه یک زمانی برای هرکسی مجلس جدا میگرفتن اما جدیدا همه رو کیلویی حساب میکنن!(بهتر!)

یک موجود بیکاری هم که خداتومن پول میگیره میاد شروع میکنه به حرفیدن!!دهن باز کردن همان

سردرد گرفتن و شاخ دراوردن همان!!

(اگر تا مدت مدیدی چرتو پرت به هم میبافم بدانید به دلیل شست وشوی مغزی است!!)

عمرا اگه ملت اونجا خودشون یک کلمه باور  کنن این حرفارو!!

به عنوان مثال:

دختر جماعت نباید موی پشت لبشو یا ابروهاشو ور داره چون کار قبیحی است و سرانجام اخروی ندارد!

حالا چرا پسر جماعت میتونه؟تازه اگه کار بدیه دو روز دیگه که شوهر کرد چه طوریه که خوب میشه؟؟اگه نخواست ازدواج کنه چی؟پسر جماعتی که اینقدر فوضوله که حواسش به اونجا هست خب اینقدر منحرف هست که دیگه بیشتر منحرف نمیشه شما نگران نباش!

اما خود اون دختر بدبخت هرروز خودشو تو اینه میبینه دوست داره خوشگل باشه گناه نکرده که!!!!

من نمیفهمم کجای تو پارچه پیچیدن دخترا خوبه!!خودتونو بزارین جای اونا نه حق خندیدن دارن نه

ورزش کردن نه دویدن نه حق شاد بودن نه حرف زدن نه اعتراض نه..

(البته خب پسراهم دیگه حق اعتراض ندارن جدیدا ولی خب )

راه حل کلی من اینه که این جماعت علاقه مند به حجاب برن قطب زندگی کنن!!

عمرا اگه کسی اونجا تونست از این سوسول بازیا دربیاره!!!همه هم عاقبت به خیر میشن!والا...


تازه ایناش خوب بود!


میگفت: علم فقط خداشناسی و شکوه عظمت!!دخترا دیگه اینقدر بی ادب شدن که من دیگه نمیزارم  دخترام اسم فوق رو بیارن تو خونه!!!


(دیگه نمیزارم مامانم بره اینجور جاها بد اموزی داره!)


خدایی ادب با حرف نزدن و خفه شدن فرق داره اینو بفهمیین دیگه!!!بله خانوم محترم شما بچه تونو میفرستین دانشگاه که یاد بگیره فکر کنه و نظرشو بگه و تصمیم درستی واسه زندگیش بگیره حالا که به مذاق شما خوش نمیاد دیگه تقصیر ما چیه!حالا دیگه یک بره سربه راه نیست حاضرم نیست هر چیزیو قبول کنه!بحث کردن از شرایط یادگرفتن تو علم های منطقی(مثل ریاضی و فلسفه و ...) که به هر حال تو رفتار ادم تاثیر میزاره!!میتونستی به پنجم دبستان نرسیده شوهرش بدی خودتو راحت کنی!!

حالا اون درسته واقعا؟خراب کردن زندگی یک دختر بچه 12 ساله به خاطر این اراجیف!!!

یا مثلا:

اهنگ گذاشتن تو مراسم عروسی حرامه!!!


من اگه خواستم (اگه) عروسی کنم حتما اهنگ میزارم از شب تا صبحم همه باید برقصن!


یک شب تو عمرش این اتفاق واسه ادم میوفته(البته به فرض خوشبخت شدن ابدی!!ممکنه طلاق بگیری دوباره ازدواج کنی بازم فوقش دوبار یا سه بار دیگه!تو ایرانیم خارج نیستیم که!)

دوس دارم به همه خوش بگذره و از اون شب به خوشی یاد کنم!زوره؟

تازه اهنگو تو تلویزیو ن جم*هوری  اسل*امی هم میزارن اهنگ "ای ام نات گیرل نات یت ا وومن"

بریتنیو میذاشتن یک سری مشکلی هم نبود!!تازه زیر نظر ر*ه*ب*ر*ی می باشد صدا وسیما!

یک عده کاسه داغتر از آشن!!!


حرفاییه که یک عمری میشنوی و به روی خودت نمیاری!!

اما نه اونا حرف ما رو میفهمن نه ما حرف اونا رو!

نظرات 1 + ارسال نظر
نازلی چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:28 ق.ظ http://darentezarmojeze.blogsky.com/

سلام
خوب نوشتی. واقعا که این مجالس اعصاب خورد کنه.
ولی نمیدونم چرا مامانها اصرار دارن که آدم رو اینجاها ببرن.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد