من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

من و خودم

فقط واسه دل خودم می نویسم!چون خوشم میاد از این کار دقیق شدن توی لحظه های زندگیم که چه طوری ببینمشون که متفاوت باشن!برای من مهم نیست که کسی این

من کی هستم؟


کلا ادمی نستم که بیام خودمو رو کنم!


اما دیشب تب روانپزشکی یکی از دوستامو گرفته بود تو یاهو و کلی ازم خواست که پته ها رو بریزم رو اب!

شب بود منم یادم نمیاد چیا گفتم!اینجور مواقع میام از خودم میگم چهار جمله اول عین حقیقته!بعدشروع میکنم به داستان ساختن!یک شخصیت خیالی میسازم تا دل بدبختو نشکنم و حرف داشته باشم بزنم!

جالبیش اینه که حین تعریف کردن یادم نیاد که دارم راجع به خودم حرف میزنم و طرف معلوم نیست چی فک کنه!!!فقط یادم میاد که کلی فک زدم!(خدا به خیر کنه!)


اخه واقعا چه فرقی میکنه من چه ادمیم!؟اینطوری نباید سئوال کرد!

-ببخشید شما کی هستین؟

هیچ کس نمیدونه چه جور ادمیه!به نظر من ادمها رو باید تو شرایط سخت شناخت!حتی شما خودتم خودتو فقط تو این شرایط میشناسی!اینکه دوست چه جور ادمیه با اینکه خودش فکر میکنه چه جور ادمیه فرق داره!!

من همیشه فکر میکردم اگه کسی به من بدی کنه از وسط نصفش میکنم!اما در عمل میبینم که

هیچی نمیگم و کنار میشینم تا خودش متوجه اشتباهش بشه!

-همیشه فکر میکردم میتونم تو جمع سر وصدا کنم!گریه کنم!!!اما در عمل دیدم که حتی از اینکه یک قطره اشک واسه کسی یا چیزی جلو کسی بریزم شرمم میاد!

این که من کیم؟خودمم نمیدونم!تازه ایا با کلمات میشه توصیف کرد اخلاقها رو!

فقط میدونم که خیلی کینه ایم!!اما دیر به دیر کینه کسیو به دل میگیرم!!تو عمرم به اندازه مو های سرم دوست واشنا داشتم!یا بقیه اونا خیلی ادم های خوبی بودن یا هر احتمال دیگه که در بین من فقط از سه تا از دوسام کینه به دل گرفتم!

اونم سر مسئله ی دو به هم زنی بوده!!که شاید اگه میومدن معذرت خواهی میکردن میبخشیدم!


شایدم نه!

در هر حال!اقا من نمیدنم کیم!!!اینم میدونم که ما  ادمها همیشه یک جور نیستیم!ما عوض میشیم!اشتباه میکنیم درس میگیریم!یا نمیفهمیم که کارمون غلطه و انجامش میدیم!

اما بازهم نمیشه گفت طرف چه ادمیه!!!

ما هرکسو اونجور میبینیم که با ما رفتار میکنه!رابطه دو طرفه ست!!قبل اینکه بقیه رو بسنجیم باید خودمونو بسنجیم!

اگه من به یکی بدی کنم بعد بدی ببینم دلیل بد بودن اون نیست! هست؟




یادم افتاده که بیست و سه واحد درس داره خاک میخوره!


نظرات 2 + ارسال نظر
من تنها شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:52 ب.ظ http://mane-tanha.blogsky.com

خدا که تو و منو خلق کرد هنوز راز اینکه ما چطور آدمایی هستیم رو برملا نکرده، چه انتظار گنده‌ای داری تو دیگه که بفهمی چه طور آٔمی هستی!
بازم خوش به حال تو که فهمیدی ۲۳ واحد دارن خاک میخورن، من از اول عید روزی فقط ۳ صفحه درس میخونم، فک کنم این ترم مشروطم!

من تنها دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ق.ظ http://mane-tanha.blogsky.com

امروز آنالیز رو یه دور خوندم، دوباره از اول شروع کردم، نمیدونم چرا تو هر صفحه دوباره یه نکته جدید دارم میفهمم، خدا بیامرزه این رودین رو با این کتاب نوشتنش، نمیدونست که یکی مثه من میخواد اینو بخونه؟
می فهمی روزا چقدر زود دارن تموم میشن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد